باورش سخت است که تیمی با اینهمه مهره با استعداد و ستاره، اینگونه ملال آور بازی کند. وقتی متوجه شویم که گرت ساوتگیت روی نیمکت انگلستان در قامت سرمربی مینشیند، شاید چندان هم باورش سخت نباشد. سرمربیای که یکی از ضعفهای اصلیش، عدم توانایی در بازی گرفتن از بازیکنان است. او حتی در نخستین گام یعنی انتخاب لیست بازیکنان برای سفر به آلمان نیز دچار اشتباه میشود. جایی که لوک شاو مصدوم را به امید اینکه شاید خوب شود، با خود به جام ملتهای اروپا میبرد. حال شاهدیم که تا به اینجای کار، لوک شاو دو مسابقه را از دست داده و بر فرض اینکه معجزه رخ دهد و مصدومیتش خوب شود، آیا او توانایی فیزیکی و ذهنی لازم برای شرکت در مراحل حساس حذفی را خواهد داشت؟ بازیکنی که چندین ماه است توپ به پایش نخورده است. آیا دیگر هیچ مدافع چپ انگلیسی در دنیا وجود ندارد که از بازیکن مصدوم شش ماه بازی نکرده، بهتر باشد؟ در حالیکه امروزه شاهد هستیم مربیانی مثل پپ گواردیولا، دفاع وسطهای چپ پا را به عنوان دفاع چپ استفاده میکنند، همانند ناتان آکه در منچسترسیتی. قرار دادن تیریپیر راست پا که ذاتا دفاع راست هست به عنوان دفاع چپ در این دو بازی تیم انگلیس، به خودی خود یک گاف بزرگ محسوب میشود و یک قابلیت مهم را از تیم میگیرد. مدافع چپ راست پا، عملا در نفوذها و انجام امور دفاعی دچار مشکل میشود.
بدسلیقگی دیگری که در لیست انگلیس برای یورو 2024 به چشم میخورد، عدم دعوت از جرد برنتویت، مدافع جوان اورتون است. این مدافع بلند قامت و سرعتی، فصل بسیار خوبی را در لیگ جزیره پشت سر گذاشت و یکی از عوامل دفاع مستحکم اورتون بود. کسی که دعوت از او به تیم ملی باعث میشد سرعت و پویایی خط دفاع انگلستان بیشتر شود و روی توپهای بلند، کمتر آسیبپذیر به نظر برسد. شاید او میتوانست به جای لویز دانک مدافع برایتون که مرز سی سالگی را رد کرده، به تیم ملی دعوت شود.
و اما در بحث چینش نفرات در زمین در دو بازی قبلی انگلیس مقابل صربستان و دانمارک، نکته مهمی که به چشم میآمد عدم تقارن بود. گویی گرت ساوتگیت تلاش کرده بود هر جور که میشود همه ستارهها را در ترکیب جای دهد. همین، باعث شلختگی تاکتیکی در زمین بازی شده بود. حضور ترنت الکساندر آرنولد بعنوان هافبک دفاعی، یک تصمیم عجیب و ناموفق بود. او مثل یک دفاع راست، پرورش یافته و آگاهی محیطی یک هافبک دفاعی را ندارد( شاهد توپ لو دادنهای زیادش در این دو بازی بودیم). آنچه در فکر ساوتگیت میگذشت این بود که از ارسالهای او پشت مدافعان حریف استفاده کند که عملا این تاکتیک تا به اینجا نتیجهای نداشته و بیشتر کمربند میانی انگلیس را ضعیف کرده است. شاید حضور یک شماره هشت همانند کوبی ماینو، بیشتر مثمر ثمر باشد. کسی که قابلیت حرکات طولی و اصطلاحا باکس توو باکس را داشته باشد.
مورد دیگر، حضور فیل فودن به عنوان وینگر چپ بود. بازیکن چپ پایی که پپ گواردیولا از او در سمت راست یا هافبک شماره ده استفاده میکند. جای او در سیستم چهار سه سه، در وینگر چپ باعث ناکارآمدی و سردرگمی او شده بود. فیل فودن، بهترین بازیکن این فصل پریمیر لیگ، عملا در زمین خلع سلاح شده بود. با توجه به اینکه بوکایو ساکا وینگر راست تغییر ناپذیر تیم هست و در این پست هم عملکرد عالی داشته، حضور فیل فودن پشت هری کین تحت عنوان شماره ده، بیشتر کمک میکند. در این صورت میشود جود بلینگام را یک خط عقب برد و در کنار دکلان رایس به او بازی داد. بلینگام قبلا در این پست بازی کرده و تواناییهایش را هم نشان داده است. در این صورت دیگر نیازی هم به بازی دادن کوبی ماینو کم تجربه نیست. بدین ترتیب در وینگر راست میتوان از بازیکنان جوان و مستعدی مثل ابرچی ازه یا آنتونی گوردن استفاده کرد. با این تغییرات در چینش نفرات و تاکتیک تیمی، صد در صد بازی هری کین نیز در خواهد آمد و برعکس این دو بازی که کمتر در جریان بازی بود، بیشتر شاهد هنرنمایی و گلزنیش خواهیم بود.
با همه این تفاسیر، تیم ملی انگلستان یکی از پرمهرهترین تیمهای جهان است و با بازی گرفتن درست از بازیکنان و اتخاذ تاکتیکهای مناسب، میشود بعد از مدتها این کشور را صاحب یک جام معتبر کرد. به واقع قهرمان نکردن انگلیس در یورو با این نسل طلایی، کار سختتری از قهرمان کردن آنهاست. باید به انتظار نشست و دید آیا گرت ساوتگیت کار سختتر را انجام میدهد یا نه. ساوتگیتی که در سه تورنمنت مهم قبلی که سرمربی سهشیرها بوده، چیزی جز یاس و ناامیدی برای هواداران آنها به ارمغان نیاورده است.